«کوکوی کبوتران حرم» داستان تعدادی از زنان یک خانواده است که به همراه یک کاروان زیارتی به مشهد سفر کرده و به مدت یک هفته در یک مهمان سرا ساکن می شوند. علی رغم شروع شاد و سرزنده ای که از این جمع زنان دیده می شود، در طول نمایش کم کم زوایای تیرگه زندگی هر یک نمایان می شود که از نظر من شباعت های بسیاری نیز با هم داشتند. بیش از این نمی خواهم به خود نمایش اشاره کنم اما از یک دید کلی چند نکته نمایش برای من جذابیت خاصی داشت:
علی رغم فضای نمایش که در ساختمانی مشرف به حرم امام رضا اتفاق می افتد و در طول نمایش مدام به این نکته اشاره می شود و باز هم علی رغم این نکته که بازیگران مدام یا در حال رفتن به حرم برای زیارت و یا در حال بازگشتن از آنجا هستند شما به هیچ وجه قرار گرفتن در یک فضای مذهبی را احساس نمی کنید. رنگ و بوی مذهب در این نمایش به هیچ وجه بیشتر از آن چیزی نیست که بیشتر مردم کشور ما آن را تجربه می کنند و یا با آن زندگی می کنند.
در نهایت گمان می کنم اگر این روزها ساعت 20 در تالار «چهارسو» مجموعه تیاتر شهر حاضر شدید، احتمال دارد همدیگر را ملاقات کنیم!
پی نوشت:
کیف پولم را گم کردم؛ تمام شادی های امشب از دماغم درآمد.
به نظر تعداد کسانی که این نمایش را پیشنهاد می کنند زیاد است، دو نمونه اش را اینجا و اینجا ببینید.
۲ نظر:
این هم شور و فعالیتت تحسین کردنی است. خسته نباشی. مطلب دکه دار ها هم خیلی جالب بود. ممنون و ارادت:»)
منم قبول دارم كه نمايش خوبي هست و پايه ام يه بار ديگه برم ببينم، يعني ارزشش رو داره.
شايد هم فردا يه دور ديگه ببينمش.
راستي تو چطوري؟
اوضاع احوال؟
ارسال یک نظر