هرچه ما دلمان می خواهد یک جوری با این جناب میرحسین و دار و دسته اش کنار بیاییم گویا خودشان میل دارند «دوری و دوستی» را رعایت کنند!
امروز و در سایت خبری «قلم نیوز» چشمم به این خبر برخورد کرد؛ چند روزی است که از مرگ همسر آیت الله خمینی می گذرد و به نظر نزدیکان جناب میرحسین تنها کسانی هستند که قصد ندارند دست از یادآوری این مسئله بدارند؛ گویا مسابقه «چه کسی بیشتر خط امامی است»؟ برای نزدیکان جناب میرحسین پایانی ندارد. این مسئله به خودی خود اهمیت چندان ندارد که ما پیه رای دادن به خط امام و اسلام ناب محمدی را پیش از این هم به تن خود مالیده بودیم؛ اما شما را به خدا بگویید در مورد این جمله چه قضاوتی می توانید داشته باشید:
بنده حقیر که هیچ قضاوتی ندارم؛ فقط نمی دانم چرا به ناگاه دلم برای مرحوم میرزاده عشقی تنگ شد؛ چقدر کشور ما به شعرایی چون او مدیون است و چقدر جای خالیشان این روزها احساس می شود. شعرایی که بتوانند در برابر ادعای پدری رضاخان بر ملت ایران بسرایند:
بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید
بر چنین مجلس و بر کر و فرش باید رید
پدر ملت ایران اگر این بی پدر است
بر چنین ملت و روح پدرش باید رید
پی نوشت:
چند روز پیش در وبلاگ علیرضا رضایی مطلبی طنزی خواندم که دلم می خواهد بدانم با خواندن این خبر دیگر جناب رضایی رویش می شود نام خودش را طنز نویس بگذازد؟!!
تنها با یک کلیک به عضویت «مجمع دیوانگان» درآیید
۲ نظر:
مرحبا
درود به روان پاک میرزاده عشقی، که شهید راه وطن بود. واقعاً که اشعارش بی نظیر و او صد سال از عصر خود جلوتر بود. نام و یادش جاودان باد.
ارسال یک نظر