صفحات

۱۱/۲۱/۱۳۸۶

رام روز (بيست و يكم) بهمن ماه 86

من تفنگ دوست ندارم!

در ادامه پست قبل و باز هم در پاسخ به دوست عزيز پنگوئن كه گفته بود چگونه مي‌توان در انتخاباتي كه كانديدي در آن نداري شركت كرد؟ مي‌گويم به سادگي!

من هيچ وقت متوجه نشدم چرا انسان‌ها تا اين حد اسير نام‌هايي مي‌شوند كه خود پديد آورده‌اند؟ بسياري از پرسش‌هاي ما هم در مورد شركت يا عدم شركت در انتخابات به اين معظل مربوط مي‌شود. مثلا اينكه من اصلاح‌طلب هستم و حالا كه اصلاح‌طلب‌ها رد صلاحيت شده‌اند پس من راي نمي‌دهم.

هرچند كه بارها گفته‌ام گزينه ايده‌آل من محمدرضا خاتمي است، اما اين دليل نمي‌شود كه هر كس از در حزب مشاركت رد شد و نام خود را اصلاح‌طلب گذاشت مورد تاييد من باشد و يا هركس اصولگرا خواند شد مورد غضب من واقع شود. همه اين مسائل يك طرف، آن گزينه هميشگي بد و بدتر هم يك‌ طرف.

در انتخابات امسال هم درست است كه طيف عظيم اصلاح‌طلبان حذف شده‌اند، اما سر و ته آنان كه باقي مانده‌اند يك كرباس نيست. من ميان يك نيروي راست سنتي و يك راست راديكال نزديك به دولت تفاوت قائل مي‌شوم. من فراموش نمي‌كنم كه مجلس فرمايشي هفتم چند بار وزراي احمدي‌نژاد را رد كرد و چندين بار لوايحش را بازگشت داد.

باز هم از جنبه ديگر مي‌توان گفت مسئله اين است كه دولت تصميمش را براي قلع و قمع مخالفان گرفته، اگر اينجا و به ضرب و زور چهار نماينده مستقل جلويش را نگيريم فردا بايد يا اشهدمان را بخوانيم و يا اسلحه به دست بگيريم، هيچ كدام از اين دو گزينه را دوست ندارم، پس ترجيح مي‌دهم در مرحله اول در انتخابات تمام تلاشم را بكنم. براي تجمع و تحصن و راه‌پيمايي وقت زياد است.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

پناهی عزیز سلام و درود بر تو, بزرگوار

من از جمله کسانی هستم که همیشه مطالب تارنگار شما رو دنبال میکنم و از حجم حکمتی که در مطالبتون نهفته هست همیشه خرسند بودم.
پناهی عزیز از در تبادل نظر هم که شده دوست داشتم نظر خودم رو درباره پست اخیرتون بیان کنم.
قبل از همه چیزمیخواستم این سئوال را بپرسم که اصلا اصلاح طلبی برای چه و به چه معنی؟ در پاسخ به خود هم زیاد ایده آل عمل نکرده و سعی میکنم پاسخی متناسب با واقعیت حاکم بر میدان سیاسی ایران و ظرفیت رژیم حاکم پاسخی برای خود بیابم. در نتیجه مفهوم ما از اصلاح طلبی همانطور که میدانید اصلاح هرآنچیزی که باید اصلاح شود نیست بلکه ما با علم کامل به این مساله قانعیم که هرآنچه در پس این اصلاح طلبی اصلاح شود و سود آن در زندگی روزمره مردم منعکس شود خود غنیمتی است که باید در حفظ آن کوشا بود و نباید ابلهانه از آن گذر کرد. اما چیزی که اینک در حال رویدادن است حتی با حداقلهای انتظارات و قناعتهای ما نیز بدور است.و بهیچوجه متناسب باحجم خطرها و چالشهای پیش روی ایران در نتیجه سیاستهای غلط دولت اخیر نمیباشد.
بنظر بنده بحث از یک رد صلاحیت و فرصت غنیمت شمردن برای راهیابی هرتعداد از اصلاحطلبانی که قادر به راهیابی به مجلس باشند فراتر است. بلکه از آن هنگام که در دوران ریاست جمهوری خاتمی از سوی راس الهرم نظام برنامه ای برای تصفیه عناصر اصلاح طلب پیاده شد و حتی در رده های بسیار پایین سپاه و در شهرستانها با افراد دوم خردادی همچون مجرمان سیاسی برخورد شد و آنان را دسته دسته بازنشسته نمودند...و این عناصر را به حاشیه و دکور سیاسی فرستادند تصمیم قطعی برای حذف آنان از صحنه سیاسی گرفته شد.و رد صلاحیتها در مجلس هفتم و اینک مجلس هشتم و تعامل پیاپی و آمیخته به تحقیر آنان خود نمونه ای از آن تصمیم قطعی بود. چرا که جناح راست خود نیز به این باور رسیده است که نقش اصلاح طلبان در صحنه سیاسی میتواند نقش جایگزین باشد نه رقیب! و بلطبع برای حفظ خود هم که شده نه تنها مقاومت میکند بلکه از منحل کردن مجلس و عدم اعطای حقوق ماهیانه هنگفت به منتصبین خود هم ابائی ندارد و سابقه آنان نیز همین امر را تائید مینماید!
بدون شک بحث در این رابطه بسیار گسترده است اما در زمانی که خود آقای خاتمی مایوسانه به نزدیکان خود سفارش میکند که در این انتخابات شرکت نکنند و یا در سخنرانی در برخی استانها که در برنامه کاری ایشان بود سرباز میزند و یا اینکه برخی از چهره های سرشناس اصلاح طلبان که حتی با تایید صلاحیت نیز حاضر نمیشوند که تن به این انتخابات بدهند... خود نیز دقیقا نمیدانم که آیا درست است که بحث انتخاب وضعیت بد و بدتر را پیش بکشیم یا خیر. اما بنده معتقدم که جریان اصلاح طلبی برای حفظ خود و دستاوردهای خود هم که شده حداقل اینبار راه جدی تری را در کنار مردم اختیار کند و بدون شک این بدان معنا نیست که آنها میبایست اسلحه بدست بگیرند یا استشهادشان را بخوانند.
با سپاس از شما که تا این لحظه بنده را متحمل شدید.
برقرار باشید

ناشناس گفت...

با شما موافقم. من هرگز رأی ندادم و هرگز رأی نخواهم داد چون عقیده دارم نامزدها به محض این که در انتخابات برنده شدند، قول و قرارهایشان را فراموش می کنند. نمی خواهم وسیلۀ پیروزی عده ای شوم که برایشان مهم نیستم!

ناشناس گفت...

درود بر شما

کانون زنان جامعه ایرانیان متحد با مطلب "جنبش زنان در ایران جنبشی با اصالت " به روز است.

پیشاپیش از حضور سبز شما و نظرات ارزشمندتان سپاسگزاریم

ناشناس گفت...

بابک دادبخش ، زنداني اعتصابي در آستانه مرگ
امروز این خبر را حامل هستم برای نجات جانش بنویسید

ناشناس گفت...

درود بر شما

کانون زنان جامعه ایرانیان متحد با مطلب " فقط یک زن " به روز است.

پیشاپیش از حضور سبز شما و نظرات ارزشمندتان سپاسگزاریم [گل]

ساخت سال 1388 مجمع دیوانگان.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده