skip to main |
skip to sidebar
هرمزد روز (اول) آذرماه
آیا انتخابات در ایران یک انتخابات آزاد است؟
این پست در ادامه پست پیشین و به منظور پاشخ به دومین پرسش از سه پرسش طرح شده از جانب وبلاگ دجال است. بار دیگر سه پرسش را فهرست میکنم و بدون مقدمه به سراغ پاسخ پرسش دوم میوم.
1- آیا جمهوری اسلامی قابلیت اصلاحپذیری دارد؟
2- آیا انتخابات در ایران یک انتخابات آزاد است؟
3- آیا شرکت در انتخابات تاثیری در سرنوشت ما خواهد داشت؟
پاسخ من به پرسش دوم بر خلاف پرسش اول اصلا صریح و مشخص نیست، من اعتقاد دارم که پیش از پاسخ گفتن به این پرسش ما نیاز به هماهنگ سازی چند تعریف برای خود داریم که ضروریترین این تعاریف، تعریف ما از یک انتخابات آزاد است. پس اجازه بدهید ابتدا به این پرسش پاسخ دهیم که یک انتخابات آزاد چه انتخاباتی است؟
پاسخ من این است: انتخابات آزاد انتخاباتی است که افراد بتوانند بدون طبقهبندی بر اساس اعتقادات و گرایشات سیاسی و یا مذهبی در آن شرکت کنند. حق و امتیاز تمامی شرکت کنندگان در این انتخابات باید برابر باشد. این امر شامل حال نامزدها و رای دهندگان است، یعنی همانگونه که تمامی رای دهندگان باید از آرایی برابر بهرهمند باشند، نامزدها نیز باید از فرصتهای برابری برای ارائه نظرات، راهکارها و برنامههای خود بهرهمند باشند. ضمن اینکه نامزدها نباید برای پنهان ساختن بخشی از تفکرات و یا اعتقادات خود تحت فشار قرار گیرند.
گمان میکنم با این پاسخ توانسته باشم به تعریفی از انتخابات آزاد دست یابم که برای اکثریت قریب به اتفاق مخاطبان مورد اشتراک و تایید قرار گیرد. حال شاید زمان آن فرا رسیده باشد که به پاسخ پرسش اولیه مبنی بر آزادی انتخابات در ایران بپردازم، اما اجازه بدهید پیش از آن دست به یک ریسک بزرگ بزنم. من میخواهم در این بخش و بنا بر تعریف ارائه شده از انتخابات آزاد، آزادی انتخابات در بزرگترین کشورهای دنیا را به چالش بکشم. میدانم با این کار در معرض چه اتهاماتی قرار خواهم گرفت و میدانم غیر آزاد خواندن انتخابات در اروپا و آمریکا اصولا شیوه و منش چه افرادی است و باز هم میدانم بدون شک با این نوشته در اولین قضاوت به این گروه منتسب خواهم شد. اما اگر نتوانم نظرات خود را در این وبلاگ شخصی هم بنویسم، پس گمان میکنم بهتر است برای همیشه دست از نظراتم بردارم. من از میان این دو گزینه، بیان نظراتم را انتخاب میکنم.
ادعای من، آزاد نبودن انتخابات در انگلستان و آمریکا است. تعریف انتخابات آزاد را در بالا ارائه کردهام و این دو کشور را صرفا به عنوان دو مثال برگزیدهام. اما چرا میگویم انتخابات در این دو کشور آزاد نیست؟ پاسخ، به مقایسه این دو انتخابات با معیارهای انتخابات آزاد ارائه شده باز میگردد. مثلا اولین و شاید بدیهیترین معیاری که برای انتخابات آزاد ارائه کردیم این بود که تمامی رای دهندگان باید از حق رای برابری برخوردار باشند، پس اگر از جریان انتخابات در آمریکا اطلاع داشته باشید متوجه خواهید شد که رای دهندگان این کشور اصلا از حق رای برابری برخوردار نیستند.
سیستم رایگیری در آمریکا سیستم الکترال است. هر ایالت رایگیری مجزای خود را از میان نامزدها انجام میدهد و در نهایت هر کس که در این ایالت رای اول را کسب کرد تمامی سهمیه ایالت که بر اساس وسعت و جمعیت به آن تعلق گرفته را نسیب خود خواهد ساخت. توضیحات بیشترش را خود پیدا کنید و برای قانع شدن در اینجا فقط این موضوع را یادآوری میکنم که در دور اول انتخابات جرج بوش، مجموع کل آرای رغیب دموکرات وی از بوش بیشتر بود اما به دلیل سهمیهبندی خاص ایالتی این جرج بوش بود که پیروز انتخابات شد. حال پاسخ دهید که با تعریف ارائه شده از انتخابات آزاد، آیا انتخاباتی که یک کاندیدا رای بیشتری آورده ولی کاندید دیگر پیروز شده است آزاد بوده؟
در انگلستان مشکل نوع دیگری است و آن نظام حزبی حاکم است. هیچ کس جدا از ساختار حزبی نمیتواند وارد انتخابات شود. یعنی اگر یک شهروند انگلیسی عضو هیچ یک از احزاب این کشور نباشد حق نامزدی در انتخابات نخست وزیری را نیز نخواهد داشت. حال پاسخ دهید آیا انتخاباتی که در آن شهروندان صرفا به دلیل عدم عضویت در احزاب حق نامزدی خود را از دست میدهند یک انتخابات آزاد است؟
مسئله برابر نبودن قدرت تبلیغاتی و بیان برنامههای نامزدها نیز که دیگر نیازی به توضیح ندارد. هرکس ثروتمندتر باشد رسانه و در نتیجه قدرت تبلیغاتی و در نهایت احتمال پیروزی بیشتری دارد. حال پاسخ دهید که آیا انتخاباتی که در آن هر کس ثروتمندتر باشد شانس پیروزی بیشتری دارد یک انتخابات آزاد است؟
قطعا پاسخ سه پرسش فوق، بنا بر تعریف ما از آزادی انتخابات منفی است. حال این پرسش مطرح میشود که آیا ما حق داریم انتخابات در این کشورها را غیر آزاد بخوانیم؟
به اعتقاد من مسئله اصلی دقیقا همین جا است؛ من معتقدم اساسا انتخابات را نباید با ملاک آزادی و یا غیر آزادانه بودن بسنجیم. مسئله این است که هر کشوری برای خود یک سیستم انتخاباتی در نظر میگیرد. مثلا در آمریکا سیستم الکترال و در انگلستان سیستم حزبی. بحث بر سر یک انتخابات باید به این مسئله باز گردد که آیا انتخابات قانونی است یا خیر؟ یعنی آیا یک انتخابات با قانونی که مورد توافق اکثریت مردم قرار گرفته مطابقت دارد یا خیر؟ اگر ایرادی به شیوه یک انتخابات داریم نباید آن انتخابات را زیر سوال ببریم، بلکه باید قانونی که انتخابات بر اساس آن انجام میشود را به چالش بکشیم.
با این تفاسیر من میتوانم این عبارات را به عنوان نتیجه بحث تا اینجا بیان کنم که: «انتخابات در آمریکا و انگلستان قانونی برگزار میشود و قوانین این کشور نیز مورد حمایت اکثریت شهروندان آنان است». باز هم تکرار میکنم: آزادانه بودن یا نبودن انتخابات اصلا موضوعیت ندارد، بلکه قانونی بودن یا نبودن انتخابات، و پیش از آن، دموکراتیک بودن یا نبودن قانون موضوعیت بحث دارد.
با این توضیحات من به خود اجازه میدهم که پرسش مطرح شده از جانب دوست عزیزم دجال را به دو پرسش دقیقتر تقسیم کنم. اول آنکه آیا قوانین ایران دموکراتیک است یا خیر؟ دوم آنکه آیا انتخابات در ایران قانونی است یا خیر؟
پاسخ من به پرسش اول هم کمی توضیح لازم دارد که در حوصله این بحث نیست. به همین مقدار اکتفا میکنم که بیشک با تعاریف من از قوانین مترقی و دموکراتیک، قانون اساسی ایران مشکلات بیشماری دارد. اما مسئله بر سر این است که این قانون اساسی تا کنون دو بار به رفراندوم گذاشته شده و هر بار با اکثریت قاطع رای مثبت گرفته است. البته من از این رایهای مثبت متاسفم اما نمیتوانم اعتراضی به آنها داشته باشم، فراموش نکنیم که ما قرار است رفتاری دموکراتیک داشته باشیم.
اما پرسش دوم، آیا انتخابات در ایران قانونی برگزار میشود؟ این نکتهای است که به اعتقاد من باید بر روی آن تاکید کرد، چرا که هم موضوعیت بحث دارد و هم قابلیت اجرا. یعنی ما هم میتوانیم به صورت نظری در مورد آن بحث کنیم، و هم میتوانیم آن را به صورت سیاسی در فضای کنونی کشور مطرح کرده و خواهان اجرای نظراتمان شویم، کما اینکه این بحث اکنون نیز به صورت گسترده از جانب طیفهای مختلف سیاسی کشور مطرح میشود.
به اعتقاد من انتخابات در ایران در هر دوره شرایط ویژه خود را دارد و این به دلیل ساختار قانونی ما است. قانون اساسی ما رد صلاحیت نامزدهای انتخابات را بر عهده شورای نگهبان قرار داده است و این شورا بنا به شرایط گوناگون در کشور اعمال متناقضی از خود بروز میدهد.
مثلا شورای نگهبان یک بار انتخابات مجلس ششم را برگزار میکند که در آن اکثر نامزدها تایید صلاحیت میشوند و یک بار انتخابات مجلس هفتم را که در عین ناباوری حتی تعداد زیادی (به گمانم بیش از 80نماینده) از نمایندگان مجلس ششم هم رد صلاحیت میشوند.
خوب حالا این امکان وجود دارد که ما با بررسی شرایط تایید صلاحیت نامزدها قضاوت کنیم که عملکرد شورای نگهبان در کدام دوره قانونی و در کدام دوره غیر قانونی بوده است. مثلا من اعتقاد دارم که در انتخابات مجلس هفتم این شورا کاملا غیر قانونی عمل کرد، چرا که بر اساس قانونی شورای نگهبان در صورتی که بخواهد فردی را رد صلاحیت کند باید دلایل و مستندات خود را رسما اراده کند اما این شورا در انتخابات مجلس هفتم این کار را نکرد. اما در انتخابات مجلس ششم به اعتقاد من اعمال غیر قانونی هرچند به صفر کاهش پیدا نکرد اما تا حد بسیار زیادی کنترل شد.
با این تفاسیر من باز هم به این پرسش باز میگردم که آیا انتخابات در ایران قانونی است یا خیر؟ و پاسخ میدهم در این مورد یک حکم کلی صادر کردن امکان پذیر نیست. به همین دلیل من خود شرایط هر انتخابات را به صورت مجزا میسنجم و در صورتی که احساس کنم یک انتخابات تا حد قابل قبولی از شرایط قانونی پیروی میکند در آن شرکت میکنم.
۳ نظر:
سلام آرمان جان
ممنون از اظهار لطفت ،سعی ای نبود مطالبی بود که به خاطر داشتم و دوستان فراموش کرده بودند که ذکر کردم
در مورد فاصله زمانی پست ها هم بستگی به خود شما داره من به شخصه دیگه اهمیتی به مسائل روز نمیدم چون میشه اونها رو توی هر خبرگزاری با یک نوع تفسیر دید و مطالبی که جزء عقاید شخصی خودم هستند رو مینویسم
مطمئنم که این نوشته ها تاثیری در روند انتخابات نخواهد داشت و باز هم مطمئن هستم که اصلاح طلبان رای لازم رو به دست خواهند آورد و مطمئن تر که هیچ اصلاحی هم در این ساختار بوجود نخواهند آورد
به انقلاب هم فکر نمیکنم که مردم رو در سطحی نمیبینم که نتیجه انقلاب نتیجه مثبتی باشه و هر سیستم دیگه ای هم که به روی کار بیاد مطمئنا در ابتدا با این مردم باید به شیوه دیکتاتوری رفتار کنه
تنها در این گیر و دار نمیخوام منافع شخصی و یا راحتی ای زودگذر رو با بروی کار اومدن اصلاح طلبها تجربه کنم که در هر حال آب ریختن به آسیاب دشمن انسانیت خواهد بود
مینویسم عقایدم رو حال با خواننده یا بدون خواننده یا با بحث کننده یا بدون حضور بحث کننده ای و شما رو هم مختار میدونم که خودتون انتخاب کنید
موفق باشی
arman jan fonte farsi nadaram badbakhtaneh...pas bebakhsh pishapish
hatman age forsati bashad va matlabi be zehnam berese minvisam.
amma ghablesh 2 ta nokte
aval inke dar 230 sal systeme electral va collegi dar riasat jomhoori sale 2000 avalin bar bood ke baranade aksariato nadasht...oonam be khatare ekhtelalati bood ke dar systeme florida pish oomade bood...vagarna hamvareh aan ke bishtarin raye electral ra dashte ast aksariate ray e mostaghimo ham dashte...shayad system electral kami ajib gharib be nazar biad amma sazo karesh tori hast ke monafati ba democrasy nadare...noyi sonnat hast dar usa..harchand behtare messe baghie keshvara bashe
raje be UK ham chandan movafegh nistam ke fardi kharej az ahzab betoonan be ghodrat haye hayati beresand...chon noyi parvareshe amatorisme siyasi has ke bazan fajeé amiz boode ast... inke fardi bedoone tey kardan marahele hezbi nagahan be ghodrat berese hamishe darde sar saz boode...chon pelle haye oligarishie siasat ro tek nakardi az noyi khaamo dar tasmim giri haye kalan barkhordar hast ke mitavand asbabe dardesare aan dolat ra faraham konad...oon fard mitoone hezb tasis kone va dar boland moddat be ghodrat nazdik beshe...nemooneye rooye kar ooomadane amator haye siasi ro mitavan dar keshvare khodemoon iran didim...ya dar italy daheye 40...spain daheye 30...
سامان جان سلام
ممنون از کامنت و توضیحاتت اما فکر میکنم یک سوءتفاهمی رخ داده:
من اصلا سعی نکردم نظام انتخاباتی آمریکا و یا انگلستان رو زیر سوال ببرم، کاملا برعکس، من سعی کردم از این دو نظام انتخاباتی استفاده کنم تا یک توهم نادرست را از میان بردازم.
من تعریف رایج انتخابات آزاد را بیان کردم، تعریفی که بسیاری تنها به استناد آن انتخاباتهای گوناگون را میسنجند. با مقایسه این تعریف رایج با انتخابات در آمریکا و انگلستان من قصد داشتم که بگویم این تعریف در نظر شاید قابل توجه و احترام باشد، اما لزوما هر انتخاباتی که آن را رعایت نکرد نا سالم و یا غیر دموکراتیک نیست.
صرفا با آن تعریف خاص میتوان گفت در آمریکا و انگلستان یک انتخابات آزاد برگزار نمیشود وگر نه بیان این سخنان با هیچ منطق دیگری سازگار نیست.
ضمن اینکه در مورد انتخابات حزبی انگلستان هم صد در صد با تو موافقم و اجرای الگوی مشابهی در کشور را آرزو میکنم.
به هر حال ممنون از توضیحاتت که به روشن شدن برخی از ابهامات کمک بسیاری کرد.
ارسال یک نظر