به یاد مردی که جان در راه مبارزه با خرافات داد
دیروز سالگرد ترور «احمد کسروی»، نویسنده و تاریخنگار نامی کشور بود. نگارنده تاریخ مشروطیت ایران که بیاغراق میتوان آن را جامعترین تاریخنگاری از انقلاب مشروطیت خواند، اما این اثر جاوید کسروی، تنها خدمت او به کشور نبود. ا
به اعتقاد من خدمت اصلی کسروی قدم نهادن در راهی بود که در نهایت به مرگ وی انجامید. کسروی به خوبی تشخیص داد که افیون خرافات مذهبی آنچنان در رگ و پی جامعه ایرانی رسوخ کرده که تا خارج نشدن این تریاک، کمتر نسخهای این پیکر بیمار و فرسوده را به تحرک وا میدارد. کسروی بخش عمدهای از زندگی خود را به روشنگری در مورد انحرافات مذهبی و عقیدتی اختصاص داد و در این باب به روشنگریهایی پرداخت که در نهایت بهای آن را با جان خود پرداخت. ا
جدا از این مسئله که مباحث طرح شده از جانب کسروی تا چه درست، که نمیتوان گفت، مورد قبول است، باید پذیرفت که اقدامات این مرد قابل احترام است. اقداماتی که راهی جدید در مسیر پر مخاطره مبارزه با انحرافات مذهبی گشود. ا
در این نوشته و به بهانه سالروز ترور این نویسنده و اندیشمند گرانقدر، اولین قسمت از مجموعهای را تحت عنوان «تحریفات قرآن» در وبلاگ قرار میدهم که امیدوارم با کمکهای دوستان و نگاههای منصفانه به مجموعهای مفید بدل گردد. ا
به اعتقاد من خدمت اصلی کسروی قدم نهادن در راهی بود که در نهایت به مرگ وی انجامید. کسروی به خوبی تشخیص داد که افیون خرافات مذهبی آنچنان در رگ و پی جامعه ایرانی رسوخ کرده که تا خارج نشدن این تریاک، کمتر نسخهای این پیکر بیمار و فرسوده را به تحرک وا میدارد. کسروی بخش عمدهای از زندگی خود را به روشنگری در مورد انحرافات مذهبی و عقیدتی اختصاص داد و در این باب به روشنگریهایی پرداخت که در نهایت بهای آن را با جان خود پرداخت. ا
جدا از این مسئله که مباحث طرح شده از جانب کسروی تا چه درست، که نمیتوان گفت، مورد قبول است، باید پذیرفت که اقدامات این مرد قابل احترام است. اقداماتی که راهی جدید در مسیر پر مخاطره مبارزه با انحرافات مذهبی گشود. ا
در این نوشته و به بهانه سالروز ترور این نویسنده و اندیشمند گرانقدر، اولین قسمت از مجموعهای را تحت عنوان «تحریفات قرآن» در وبلاگ قرار میدهم که امیدوارم با کمکهای دوستان و نگاههای منصفانه به مجموعهای مفید بدل گردد. ا
تحریفات قرآن
بخش اول (چهارده روایت قرآن)ا
یکی از مباحثی که معتقدان مذاهب ابراهیمی خود همواره بر آن تاکید میکنند، لزوم ارائه معجزه از جانب پیامبران است. به همین دلیل نیز در برابر معجزات مشهوری که برای انبیای پیش از محمد عنوان میکنند، قرآن را معجزه پیامبر اسلام میدانند. ا
جدا از این مطلب که اساسا حداقل در 25آیه قرآن صراحتا عنوان شده است که محمد معجزهای ندارد (به این مسئله در نوشتهای دیگر خواهم پرداخت) و بدون توجه به ادعاهای پراکندهای که برای محمد معجزاتی دیگر نظیر «شق القمر» را برمیشمرند، در اینجا تنها به بررسی این ادعا میپردازم که «یکی از جنبههای اعجاز قرآن، آن است که خداوند خود حافظ آن است و به همین دلیل تنها کتاب تحریف نشده از میان کتب آسمانی است». ا
تصور میکنم این مسئله که «ادعای عدم تحریف بزرگترین ادعا در مورد اعجاز قرآن است» مورد قبول اکثریت باشد. این امر میتواند لزوم بررسی این ادعا را به خوبی نشان دهد. برای شروع این بحث، در این نوشتار تنها به معرفی چهارده قرآن رایج در جهان خواهم پرداخت تا یادی هم از سروده مشهور حافظ شیرازی شده باشد که میگفت:ا
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت
ن.ج. داود مترجم عرب قرآن در مقدمه ترجمه خود از قرآن مینویسد: «با توجه به اینکه قرآن در اصل به خط کوفی نوشته شده بود و دارای حرکت و نقطه نبود، قرائتهای مختلفی از آن توسط مسلمانان بوجود آمده است که به یک اندازه دارای ارزش و رسمیت میباشند». (1)ا
با توجه به نوشته این دانشمند دینی، نوشتارهای مختلفی از قرآن وجود دارد، اما طبیعت این نوشتارهای مختلف چیست؟ برای پاسخ به این پرسش باید در نظر داشت که قرآن توسط اشخاصی که "قاری" قرآن حساب میشوند نوشته شده است و با نام این افراد به یادگار مانده است. قرائتهای مشهوری از قرآن در قرنهای اولیه اسلام وجود داشت. این قرائتهای مختلف قرآنی در نهایت توسط افرادی که نوشتن میدانستند بصورت نوشته در آمد، به آن افراد راوی گفته میشود که قرائتهایی از قرآن را روایت کردهاند. بنابر این در واقع هر نسخه از قرآن نقل قولی است که توسط یک راوی از یک قاری قرآن انجام گرفته است و قرآن را نمیتوان خواند مگر اینکه به یکی از راویها و قاریها اعتماد کرد. ا
نوشتار زیر که توسط یک مسلمان نوشته شده است این مهم را با جزئیات بیشتری شرح میدهد: «قاریان بسیاری وجود داشتند و تعداد آنها به دلیل اینکه افرادی که قرآن را حفظ کرده بودند میمردند زیاد شد و کار آنها اهمیت بیشتری یافت و به دلیل اینکه قرآن با خط بسیار ابتدایی عربی نوشته شده بود و فاقد حرکت و نقطه بود باعث شد که خواندن و درک قرآن دشوار شود، بنابر این در قرن 4 ام اسلامی تصمیم بر این گرفته شد که قرائت های مختلف قرآنی را از هفت قاری اصلی جمع آوری کنند و برای هر قاری دو راوی قرار دادند تا قرآن را با دقت و با حرکت و نقطه بنویسند. و نتیجه این کار 7 قرآن اساسی بود که هرکدام دو راوی داشت و همگی با حرکت و نقطه بود که با یکدیگر اندکی اختلاف داشتند».(2) ا
این کار در سال 322 هجری قمری توسط خلیفه المقتدر سازماندهی شد و بالاخره انجام گرفت. دکتر شجاع الدین شفا در کتاب پس از 1400 سال برگ 101 مینویسد: «در قرن چهارم هجری ابن مجاهد، یکی از فقهای بزرگ بقداد، به اتکاء حدیثی از پیامبر نظر داد که قرآن در هفت قرائت وحی شده است و هرچه جز آن باشد مخدوش است، و این نظر مورد تایید دستگاه خلافت نیز قرار گرفت. بدین ترتیب هفت قرائت مختلف از قرآن که هرکدام از آنها به یکی از فقهای بزرگ قرون اول و دوم هجری در شهرهای مهم جهان اسلام ارتباط داده میشد در سال 322 هجری توسط خلیفه المقتدر به رسمیت شناخته شد. بعد از آن در دو مرحله متوالی سه و چهار قرائت دیگر بر آن ها اضافه شد، بطوریکه سر انجام شمار قرائت های مجاز قرآن به چهارده رسید (که حافظ ما در غزلی که انتاب آن بدو مورد تردید است، مدعی از برداتن همه آنها است). متن قرائتی برگزیده جامع (دانشگاه) الازهر که چاپ مصر رایج قرآن در جهان امروز بر اساس آن صورت گرفته است، منسوب به فقیهی بنام عاصم بن ابی النجود است. که در سال 127 هجری در کوفه درگذشته است». ا
این قرائتهای رسمی از این قرارند:ا
ا1- نافع، از مدینه سال 169/785- ابوعبدالله نافع بن ابي نعيم مدني، مُكنَّي به «ابي رويم» ميباشد. نافع اصلاً از اصفهان بود و در مدينه ميزيست و در همانجا (به سال 176 يا 169) درگذشت، يادآوري كردهاند كه وي قرآن را نزد ابوميمونه، «مولي ام سلمه»، همسر رسول خدا (ص) قرائت نموده است. روايان وي عبارتند از: ورش و قالون. ا
ا2- ابن کثیر، از مکه سال 119/737 - (عبدالله بن كثير مكي) از ايرانياني بود كه كسراي ايران او را با كشتيهايي كه به يمن فرستاده بود براي فتح حبشه گسيل داشت. ابن كثير مردي فصيح و بليغ... بود. و از جمع صحابه عبدالله زبير و انسبنمالك را درك كرده بود. روايان وي عبارتند از: بُزِيّ و قٌنبل. ا
ا3- ابو عمرو الاعلی، از دمشق سال 153/770 - ابوعمروبن علاء بصري وي اهل ايران بوده است و در ميان قرّأ سبعه از لحاظ كثرت اساتيد و شيوخ قرائت، كسي به پاية او نميرسد، و قرآن را در مناطق مختلفي مانند مكه و مدينه و بصره و كوفه بر استادان زيادي قرائت كرد. سيدحسن صدر، ابيعمرو را شيعي ميداند. راويان قرائت وي عبارتند از: دوري و سوسي (وي ايراني و اهل شوش بوده است). ا
ا4- ابن عامر، از بصره سال 118/736 - وي در زمان عمربن عبدالعزيز و قبل و بعد از آن، امام مسجد دمشق (جامع اموي) و قاضي و پيشواي آن ديار بوده واز معمّرترين قرّأ سبعه به شمار ميرود. ابن عامر بنا به قول صحيح به سال 118 هجري قمري در نود و نه سالگي از دنيا رفت. راويان قرائت ابن عامر عبارتند از: هشام و ابن ذكوان. ا
ا5- حمزه، از کوفه سال 156/772 - حمزةبنحبيب زيّات كوفي حمزه اصلاً ايراني است و زمان صحابه را درك كرده است و شايد برخي از آنها را ديده باشد. حمزه نيز مانند عاصم شيعي است و قرآن را بر امام صادق (ع) خوانده است. شيخ طوسي نيز حمزه را از اصحاب امام صادق (ع) معرفي كردهاست. در وجه ملقب شدن حمزه به «زيّات» مينويسند كه وي با آوردن روغن از كوفه به حلوان و آوردن پنير و گردو از حلوان به كوفه امرار معاش ميكرد .ا
ا6- الکسائی، از کوفه سال 189/804 - وي از مردم سرزمين ايران بوده است و گويند در ميهن خود در «طوس» يا «ري» وفات كرد. وي قرائت را چهار بار از حمزه اخذ كرد، به طوري كه ميتوان به قرائت او اعتماد نمود. كتابها و آثار زيادي به كسائي منسوب است. راويان وي عبارتند از: حفص دوري و ابوالحارث. ا
ا7- ابوبکر عاصم، از کوفه سال 158/778 - عاصم بن ابي النجود كوفي از مردم كوفه است، عاصم از قرّأ هفتگانه و شيعي است و قرآن را بر ابي عبدالرحمن عبداللهبنحبيب سلمي شيعي ـ كه از ياران اميرالمؤمنين علي (ع) بود... قرائت كرد. عاصم با يك واسطه راوي قرائت اميرالمؤمنين (ع) است. به همين جهت گفتهاند فصيحترين قراآت، قرائت عاصم ميباشد، زيرا وي قرئت اصيل آورده است. خوانساري در كتاب روضات الجنان در شرح احوال عاصم مينويسد: «وي پارساترين و پرهيزگارترين قرّأ، و رأي او درستترين آرأ در قرائت به شمار ميرود». قاطبة دانشمندان شيعي، قرائت عاصم را فصيحترين قراآت دانستهاند. روايان وي عبارتند از: حفص و ابوبكر عياش. اطلاعات مربوط به قراء سبعه از اینجا گرفته شده است. ا
---------------------------
پینوشت:ا
1) N.J. Dawood, The Koran, Middlesex, England: Penguin Books, 1983, p. 10, bold added
2) Cyril Glass? The Concise Encyclopedia of Islam, San Francisco: Harper & Row, 1989, p. 324, bold added
1) N.J. Dawood, The Koran, Middlesex, England: Penguin Books, 1983, p. 10, bold added
2) Cyril Glass? The Concise Encyclopedia of Islam, San Francisco: Harper & Row, 1989, p. 324, bold added
برگرفته از سایت افشا
۴ نظر:
نوشته ات را سیو کردم و می خوانم برادر. وبلاگت را هم لینک می کنم.
شما یک ادعایی کردی اثباتش نکردی...
اولش خیلی بزرگ و پرطمطراق می نویسی که قرآن تحریف شده بعد هم همون مطالبی که همه در مورد روایات مختلف میگن رو مینویسی خوب بعدش چی اخوی؟؟؟
نتیجه گیریت چی شد؟
اگر واسه خنک شدن دلت اینارو نوشتی که بازم کامل بنویس که دلت بیشتر خنک بشه اگر هم میخوای بحث کنی اصولش رو رعایت کن
موفق باشی
سلام و درود
با مطلبی تحت عنوان شباهتهای محمد قوچانی و هاشمی رفسنجانی به روزم.
پاینده باشید.
وبلاگ ات عالیه آرمان عزیز
با مطالب پر مغز و لینک های عالی
من هم لینک وبلاگ شما را گذاشتم
کامیاب باشی و پاینده
با سلام
به نظر من هر دين و آيين براي خودش محترمه به شرطي كه نخواد بزرو جاشو تو ذهن بقيه مردموا كنه.
بايد بگم كه تمامي اديان براي ارائه يك سري قوانين اجتماعي بوجود آمده اندو اگر فرض بكنيم ادياني مثل يهوديت ، مسيحيت و اسلام همشون باطل و واهي باشند ، بازم تو اصل ماجرا تغييري ايجاد نميكنه چونكه بازم بايد يك سري قوانين اجتماعي جديد تبيين و چايگزين بشه. پس بهتره به جاي تخطئهء ديني دنبال تخطئهء دينداري احمقانه بريم يعني جلوي يك سري بي همه چيز كه به نام دين دنبال حكومت و پول و قدرت هستند بايستيم و اونها رو حذف كنيم.
ارسال یک نظر