نمی دانم حتما باید از دروغ گویی ها و پرخاش جویی ها و کینه ورزی های رییس جمهور مثال بیاوریم تا باور کنیم که جامعه به پرتگاه بی اخلاقی کامل رسیده است؟ یا باید حتما فحش نامه هایی شبیه بیانیه محمد مایلی کهن ببینیم تا یادمان بیاید که چه کسانی در این کشور چهره شده اند؟ حتی اگر این نمونه های نیز کسی را قانع نکند و هیچ یک را مصداقی برای کلیت جامعه نداند، گمان می کنم جوابیه عبدالکریم سروش به محمود دولت آبادی دیگر باید حجت را بر همه تمام کرده باشد.
اگر سروش را نخبه ای از نخبگان این کشور بدانیم (که من می دانم) و اگر به یاد بیاوریم اتفاقا بزرگترین دایره ادعاهای این نخبه کشور «اخلاق» است، آنگاه باید بپذیریم وقتی نخبه اخلاق گرای این جامعه در برابر انتقادات اینگونه آشفته می شود و پریشان گویی و هزل بافی می کند، دیگر انتظاری چه جای انتظاری از جامعه است؟ تاب تحمل تنور داغ انتخابات کشور همواره از عهده بسیاری خارج بوده و سابقه پرده دری ها و حرمت شکنی ها در چنین روزهایی طولانی است، اما زمانی که کار آنچنان بیخ پیدا می کند که روشنفکران در ظاهر غیر سیاسی کشور هم به جان هم می افتند و بازی را از دایره نقد و گفت و گو خارج کرده و به فحاشی می کشانند دیگر باید اعتراف کنیم بحران اخلاق در جامعه ما به نهایت خود رسیده است.
پی نوشت:
وقتی که یکی از نزدیکان کروبی سعید حجاریان را مورد حمله و توهین قرار داد، جناب شیخ در پاسخی عتاب آلود وی را از سمت خود برکنار کرد؛ دلم می خواهد بدانم اکنون که اعضای ستاد جناب موسوی توهین هایی به مراتب سخیف تر را در حق همین سعید حجاریان روا داشته اند عکس العمل آقای موسوی چیست؟
«دکتر سروش، چرا فاطمه رجبی وار؟» را از لویاتان بخوانید.
بعید می دانم چیزی نظرم را در مورد رای دادن به موسوی تغییر دهد. با این حال بی اخلاقی های مکرری که از نزدیک و از اعضای ستاد جناب موسوی می بینم واقعا منزجر کننده است.
اگر سروش را نخبه ای از نخبگان این کشور بدانیم (که من می دانم) و اگر به یاد بیاوریم اتفاقا بزرگترین دایره ادعاهای این نخبه کشور «اخلاق» است، آنگاه باید بپذیریم وقتی نخبه اخلاق گرای این جامعه در برابر انتقادات اینگونه آشفته می شود و پریشان گویی و هزل بافی می کند، دیگر انتظاری چه جای انتظاری از جامعه است؟ تاب تحمل تنور داغ انتخابات کشور همواره از عهده بسیاری خارج بوده و سابقه پرده دری ها و حرمت شکنی ها در چنین روزهایی طولانی است، اما زمانی که کار آنچنان بیخ پیدا می کند که روشنفکران در ظاهر غیر سیاسی کشور هم به جان هم می افتند و بازی را از دایره نقد و گفت و گو خارج کرده و به فحاشی می کشانند دیگر باید اعتراف کنیم بحران اخلاق در جامعه ما به نهایت خود رسیده است.
پی نوشت:
وقتی که یکی از نزدیکان کروبی سعید حجاریان را مورد حمله و توهین قرار داد، جناب شیخ در پاسخی عتاب آلود وی را از سمت خود برکنار کرد؛ دلم می خواهد بدانم اکنون که اعضای ستاد جناب موسوی توهین هایی به مراتب سخیف تر را در حق همین سعید حجاریان روا داشته اند عکس العمل آقای موسوی چیست؟
«دکتر سروش، چرا فاطمه رجبی وار؟» را از لویاتان بخوانید.
بعید می دانم چیزی نظرم را در مورد رای دادن به موسوی تغییر دهد. با این حال بی اخلاقی های مکرری که از نزدیک و از اعضای ستاد جناب موسوی می بینم واقعا منزجر کننده است.
تنها با یک کلیک به عضویت «مجمع دیوانگان» درآیید
۱ نظر:
آقا در متن خبر آمده که عده ای از اصولگرایان حامی موسوی آن حرف را در مورد حجاریان زده اند. شما چطور به این نتیجه رسیدی که این افراد عضو ستاد موسوی بوده اند؟
ارسال یک نظر