skip to main |
skip to sidebar
اشتاد روز (بیست و ششم) آذرماه 86
یک ماه تعطیل!
دوشنبه گذشته وقتی در جریان برنامه نود شنیدم که مجید جلالی قرار است به سفر حج برود و برای یک ماه تیمی را که تازه تحویل گرفته به امان خدا رها کند واقعا تاسف خوردم، مجید جلالی را خیلی دوست دارم و فکر میکنم همه موافق باشند که بهترین تحلیلگر سیستمهای فوتبال در ایران است. اما وقتی دیدم که چنین آدمی که خودش میتواند ساعتها در بیان مضرات رها کردن یک تیم فوتبال بدون مربی، آن هم بین تعطیلات دو فصل صحبت کند حالا خودش ول کرده و دارد میرود به هبچ وجه نتوانستم رفتار او را توجیه کنم.
چند روزی توی این فکر بودم که مذهب تا چه حد در مغز و استخون این مردم رسوب کرده که هر کاری را میتوانند با آن توجیه کنند، که هیچ کس به ذهنش نمیرسد بگوید «آخر آقای مربی حرفهای، شما که معلوم نیست چند میلیون دستمزد میگیرید، این عباداتت را بگذارید برای یک وقت دیگر، آخر مگر قرارداد ندارید»؟
توی همین فکرها بودم که شنیدم جناب رییسجمهور هم عازم سفر حج هستند؛ واقعا نمیدانم چرا شنیدن این خبر برای مردم ما اصلا عجیب، شوکه کننده و مسخره به نظر نمیآید؟ چرا اینقدر برای مردم ما عادی شده که «خوب، رییسجمهور هست که هست، میخواد یک ماه بره حج، مگه چیه؟»
واقعا اینطور است؟ واقعا نباید از شنیدن این خبر شاخ درآورد؟ آخر کجای دنیا میتوانند باور کنند که رییسجمهور یک مملکت یک ماه تمام امور کشور را تعطیل کرده، که برود به اعتقادات مذهبی خودش برسد؟!
----------------------------
پینوشت:
در این زمینه دیدن این خبر قدیمی از بازتاب هم خالی از لطف نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر