skip to main |
skip to sidebar
ورهام روز(بیستم) آبانماه 86
دیکتاتورهای ترسو!
احمدینژاد منتقدان سفرهای استانی خود را بزغاله خوانده است! نمیدانم این خبر تا چه حد تعجببرانگیز است و یا اینکه اصلا شنیدن این سخنان از زبان چنین فردی غیرمنتظره است یا نه؟ اما با خودم فکر میکردم که با گذشت بیش از سیماه از کسب مقام ریاستجمهوری، چرا احمدینژاد همچنان و تا این حد عصبی با منتقدانش برخورد میکند؟ مگر نه اینکه همواره گفتهاند حضور در عرصه عملی، افراطیون را نیز واقعگراتر و معتدلتر میسازد؟
در حال حاضر در میان اصلاحطلبان امیدهای بسیار کمی به پیروزی در انتخابات آینده ریاست جمهوری وجود دارد. تقریبا اکثریت این طیف معتقد هستند که تنها سید محمد خاتمی این شانس را دارد که احمدینژاد را شکست دهد. برای کسب کرسیهای نمایندگی مجلس هم اصلاحطلبان نمیتوانند خیلی خوشبین باشند. جدا از اختلافاتی که کروبی مدام به آن دامن میزند، دیگر همه پذیرفتهاند که مردم شور و حال گذشته برای اقبال به اصلاحطلبان را دارند و نه شورای نگهبان اجازه حضور چهرههای شاخص این طیف در انتخابات را خواهد داد.
به این ترتیب ناامیدیها از توقف احمدینژاد در پایان چهار سال اول ریاستجمهوریاش همچنان باقی است، اما این تنها یک طرف ماجرا است! به نظر میرسد هرقدر اصلاحطلبان از اقدامات عوامفریبانه احمدینژاد در سفرهای استانی در هراس هستند، جناب رییس جمهور هم از افشاگریها و انتقادات گاه و بیگاه مخالفانش در اضطراب به سر میبرد. گویی این خصوصیت تمامی دیکتاتورها است که حتی در اوج قدرت هم از کوچکترین تحرکات مخالفان بیم دارند.
احمدینژاد امروز آنچنان از مخالفین خود خشمناک است که حتی در حضور جمع و میان مردم نیز نمیتواند خوددار باشد و با چنین الفاظی از آنان یاد میکند، اما این مخالفینی که تا این حد جناب رییسجمهور را به خشم آوردهاند گروهی هستند که جدا از عدم انسجام و یا برنامهریزی مشخص، اساسا تریبون و رسانه قابل اعتنایی نیز برای بیان نظرات خود ندارند. حال تصور کنید بخشی از این مخالفان بتوانند وارد مجلس شده و از این ابزار برای بیان انتقادات و همچنین بازتر شدن فضای اختناق حاکم بر مطبوعات و رسانهها استفاده کنند. به نظر شما در آن صورت آیا احمدینژاد به استفاده از الفاظی نظیر بزغاله اکتفا خواهد کرد؟
۲ نظر:
سلام
آرمان گرامی مطلب قبلی ات عالی بود نه این که پست آخرت نباشه اما از اون هم و منظر طرح بحث خیلی خوشم اومد
ممنون
با سلام
راستش نمی دانم بعد از چند وقت دستی داد تا رهگذر اینجا شوم احوالت علیه؟سلامتی به هر حال تمامی پست های موجود در صفحه را خواندم منسجم بود و راه گشا اما مانند بسیاری از حقایق این سرزمین تلخ.آری برادر تا روشنفکران ما خود را حکیمی جلوه می دهند که بر بیماری مغرب زمین مرهم گذارند برای احمدی نژادمان هم مرهمی نمی یابیم. امیدوارم ملت راهی دگر رود که از منورالفکران آشنا با کوچه پس کوچه های لندن و نا آشنا به ویرانی کوچه های تهران امیدی بر نمی خیزد.
با ارادت
ارسال یک نظر